ساعت نزدیک 6 صبحه و من همچنان بیدارم .
دلم میخواد درباره ی بعضی رفتار های چستر بنویسم که خیلی خوشم میاد ازشون .
مثلا اینکه وقتی از چیزی حرصش میگیره و دلش میخواد تلافی کنه توی صورتم نگاه میکنه و میگه حیف که خیلی خوشگلی وگرنه .
و خب من انقدر کیف میکنم که دلم میخواد همش حرصش بدم و این واکنشو ازش ببینم .
روزای تعطیل وقتی توی خونه است و من تا لنگ ظهر خوابم و میخواد بیدارم کنه از خواب ( مثلا ساعت 3 بعد از ظهر ) میاد بالای سرم و بعد از کلی قربون صدقه بهم میگه آخه کی وقتی از خواب بیدار میشه آنقدر قشنگه ؟
مثلا امروز بهم گفت بهت قول میدم هیچ کس تو دنیا به زیبایی تو نیست وقتی که از خواب بیدار میشه .
یا یه روز دیگه بهم گفت آخه کی زنشو ساعت 2 بعد از ظهر در حالیکه خودش ساعت 11 صبح بیدار شده و نه صبونه خورده و نه نهاری در کاره با ماچ و بوسه بیدار میکنه؟
من نباید ضف برم برای این مرد آخه ؟
اینکه خیلی برای خندوندن من تلاش میکنه خیلی برام قشنگه ! بعضی وقتا آنقدر از دستش میخندم که دل درد میگیرم . و آنقدر از ته دل شاد میشم که احساس میکنم دیگه توی این دنیا وجود ندارم . انگار که چستر به تنهایی یه دنیای دیگه برام ساخته و یه وقتایی منو به اون دنیا میبره . وقتایی که تو بغلش غش میرم از خنده و اون انواع دلقک بازی آرو در میاره تا خنده از روی لبای من محو نشه . که بعدشم بهم بگه میدونستی خیلی قشنگ میخندی ؟ و من تو آسمون اون دنیای رویایی به پرواز دربیام .
اینکه خیلی وقتا از خواسته های خودش به خاطر من چشم پوشی میکنه و با اینکه شاید برای چیزی که من براش پر از ذوقم ، ذوق نداشته باشه اما پا به پام ذوق میکنه و باعث میشه حال من بهتر بشه و ذوقم پر رنگ تر .
اینکه وقتی از خواب بیدارش میکنم با وجود اینکه بد خواب شده ، بهم لبخند میزنه و گاها بهم میگه دوست دارم ،با وجود اینکه خود من وقتی کسی از خواب بیدارم میکنه خیلی خیلی بد اخلاق میشم و تا حداقل یک ساعت نگذره هیچ کس نمیتونه بیاد طرفم ، برام خیلی قشنگه .
ادامه دارد
درباره این سایت